آداب و رسوم در گذشته روستاهای ایران زمین
آداب و رسوم گذشته در روستا ها با تشریفات خاصی انجام می شده اما متاسفانه با گذشت زمان برخی از آنها از خاطرها رفته اند و شاید کمتر کسی یاد و خاطره ایی از آنها در ذهنش داشته باشد اما برخی نیز با کمی تغییر در نحوه برگزاری همچنان بر قوت خود باقی اند و هر ساله اجرا می شوند . از زیبا ترین مراسمها جشن هایی است که در عروسی ها برگزار می شد.
مقدمه :
خانواده هسته اصلی جامعه انسانی است و مراسم ازدواج در واقع جشن تولد یک خانواده و یک واحد جدید اجتماع می باشد .به همین سبب پیوند دوتن همیشه و در همه جا از حرمت و اهمیت خاصی بر خوردار بوده است. عروسی بزرگترین و پر هیجان ترین مراسمی است که در طول زندگی یک فرد بر گزار می شود و در شمار مراسم همه گیر جامعه است.مراسم عروسی در حقیقت جشن ورود یک زوج به مرحله ای از زندگی است که در آن عملا" صاحب مسئولیتهای کامل اجتماعی می شوند. در روستا ها و شهرهای کوچک معمولا" همه افراد در مراسم عروسی شرکت می کنند. و حتی اگر در مراسم خاص آن مانند عقد کنان ، عده خاصی دعوت شده باشند، بازهم قسمتهایی است که عمومیت دارد. در شهرهای بزرگ که شرایط و مقتضیات خاص، پیوند ها ی خویشاوندی، طایفه ای و محلی را نسبتا" سست کرده است، باز هم، عروسی در یک محدودة معین و کوچکتری نسبت به روستا همه را به خود می کشد و شور و شوقی بر می انگیزد .
جشن نامزدی (بله برون) : بعد از انتخاب یکی از دختران آبادی توسط پسر یک خانواده، برای ازدواج با او معمولاً در ابتدا پسر موضوع ازدواج را به اطلاع مادر خود میرساند و مادر نیز به پدر خانواده اطلاع میدهد و پس از مشورت، در صورت نظر مثبت، معمولاً مادر خانواده و یکی از افراد فامیل (عمه یا خاله) به خانه دختر رفته و با مادر دختر مورد نظر، موضوع خواستگاری را عنوان میکنند در صورت نظر مثبت، مادر دختر، جمله هرچه قسمت باشد همان میشود را میگوید و سپس آنها به خانه برگشته و موافقت خانواده دختر را به اطلاع سایر اعضاء خانواده خویش میرسانند و در شبی که قبلاً برای مراسم خواستگاری رسمی تعیین شده است افرادی از خانواده پسر به خانه دختر میروند و بعد از احوالپرسی و تعارفات، از طرف بزرگ خانواده ، موضوع خواستگاری را مجدداً به پدر دختر میگویند و جمله «شما چه صلاح میدانید» را اضافه میکنند. معمولاً پدر دختر برای گفتن نظر مثبت یا منفی، چند روز برای مشورت با افراد فامیل مهلت میخواهد. در صورتی که نظر پدر خانواده منفی بود، پیغامی از طرف خانواده دختر به خانواده پسر داده میشود، اما در صورت نظر مثبت پدر دختر، موضوع از طرف مادر دختر به مادر پسر اطلاع داده میشود و آنها در شبی با جعبه شیرینی و یک حلقه به خانه دختر میروند و بعد از احوالپرسی و مبارک باد گفتن، زنان هلهله میکنند و شیرینی بین حاضرین پخش مینمایند و مراسم شیرینی خوران برقرار میشود و جشن مختصری برگزار می شود . به تمام مراسم فوق بلهبرون گفته میشود. البته در این شب کلیه قرار مدار (مهر و خرج )عروسی گذاشته می شود .
جشن عقد :جشن عقد معمولا مفصل برگزار می شود و بعد از طی مراحل عقد در تاریخی که معمولا شب بله برون تعیین شده جشن مفصلی برگزار می شود .جشن عقد به این صورت است که :معمولا جشن بعد اظهر برگزار می شود و خانواده داماد به اتفاق مهمانان بعد از صرف ناهار به همرا داماد به منزل عروس خانم می روند و شروع به جشن و پایکوبی می کنند همچنین در این مراسم معمولا مهمانان به عروس و داماد کادو هدیه می دهند .
جشن حنا دزده: شب حنا دزده دوشب مانده به شب عروسی است و به این صورت است که گروهی از جوانان خانواده عروس در آخر شب به خانه داماد می آیند و به صورت پنهانی حنا به دست داماد می گیرند و پایکوبی می کنند .
<!--[if !vml]--><!--[endif]-->
جشن حنا آشکاره : حنا آشکاره یا حنا بندان شب قبل از عروسی است که این جشن در منزل در مادر عروس برگزار می شود و بعد از صرف شام خانواده عروس مجمه های حنا را که به صورت های مختلف تزئین شده همرا با کل کشیدن به خانه داماد می آورند و دست داماد و عروس را حنا می گیرند و شروع به پایکوبی می کنند در آخر شب نیز برخی از جوانان طرفین عروسی به خانه داماد می روند و شام گلین می خورند .
جشن عروسی: جشن عروسی پایان سلسله جشن های عروسی است و شروع زندگی مشترک این جشن در منزل داماد برگزار می شود و هزینه های آن بر دوش خانواده داماد است و به این صورت است که روز قبل از شب عروسی عروس و داماد با تشریفات خاصی به حمام می روند وبعد از آن هر دوی آنها به آرایشگاه می روند بعد از اتمام کار های آرایشگاه داماد با ماشینی که تزئین شده به دنبال عروس رفته و عروس را به منزل خودش می برد و قبل از وارد شدن عروس به منزل داماد جوانان روستا همراه با نواختن ساز و دوهل یا ساز های دیگر در حیاط منزل داماد پایکوبی می کنند و داماد نیز بالای پشت بام رفته و میوه و شیرینی بین جمعیت پرتاب می کند و در انتهای این مراسم عروس به منزل می رود و جشن شروع می شود که تا آخر شب ادامه دارد .
جشن پا تختی : فردای شب عروسی خانم های خانواده عروس ناهار درست کرده و به خانه عروس می روند و بعد از صرف ناهار جشن می گیرند و درآخر مراسم مهمانان به عروس کادو می دهند .
ناقالی : ( ناقالی گنه گنه چل رفته پنجا مانه )
«خواجه پیروز» ( آتش افروز), از باورهای زیبای گره خورده با نوروز است که ریشه ای بسیار کهن در این سرزمین دارد. چند روز پیش از نوروز مردمانی به نام آتش آفروزان که پیام آور این جشن اهورائی بودند به شهرها و روستاها می رفتند تا مردم را برای این آئین آماده کنند. آتش افروزان ، زنان و مردانی بسیار هنرمند بودند که با برگزاری نمایش های خیابانی، دست افشانی ها ، سروده ها و آوازهای شورانگیز به سرگرم کردن و خشنود ساختن مردمان می پرداختند. هدف آنها انتقال نیروی فزاینده و نیک به مردمان برای چیره شدن بر غم و افسردگی بود. آنها که زنان و مردان شادی بخش خوانده می شدند در روزگار ما هنوز نمود کوچکی از خود را زیر نام هایی که قبلا عنوان شد دارند؛ که البته از هنرمندی زن یا مرد آتش افروز در دوران گذشته بسیار دور است.خواجه پیروز ، نامش گواه پیروزی و عنوانش نشان بزرگواری و سروری است شاید ناقالی نیز نمادی از حاجی فیروز است که در آیین ما جا افتاده است . ((ایراندخت آریانا)) از قول بعضی محققین چهره ی سیاه شده ی خواجه پیروز دلیل بازگشت او از جهان مردگان و نیز نماد سیاهی زمستان است و لباس سرخ او هم نماد سرخی آتش و آمدن گرما و نیز نماد سرخی گلها و طبیعت زیبای نوروزی است. شادی و پایکوبی او هم به خاطر پیروزی بهار و باز زایی طبیعت و زایشها و رویشهای نوروزی است. افزون بر اینها نماد بازگشت ایزد شهید شونده ی استوره ها و نیز نماد بازگشت سیاوش شهید می باشد و برخی سرخی لباس او را نماد خون آنها دانسته اند. زنده یاد مهرداد بهار، اسطوره شناس ، در این باره می گوید:« «حاجی فیروز بازمانده ی آیین ایزد شهید شونده است و مراسم سوگ سیاوش نیز نموداری از همین آیین است. چهره سیاه او نماد بازگشت از جهان مردگان و لباس سرخ او نیز نماد خون سرخ سیاوش و حیات مجدد ایزد شهید شونده ، و شادی او شادی زایش دوباره آنهاست که با خود رویش و برکت می آورند.» هر چند که آقای مرادی نظری متفاوت با ایشان دارند: ((در باورهای ایرانی، رفتوآمد به سرای مردگان جایی ندارد و فروهرها نیز نه تنها سیهرو نیستند، بلکه از آنجا که سرشتی اهورایی و سپند دارند، دربردارنده ویژگیهای «سرای سپند»، سرای نور و سرود هستند. فروهرها در زیر زمین نخفتهاند، بلکه در آسمانها در پروازند...)) به هر روی آن چه مهم است ریشه ی تاریخی این نماد است, که به فرهنگ غنی ایران باستان با هر تعریفی که از آن شود باز می گردد.
کوله مرجان
کوله مرجان نمادی از اهریمن وسیاهی است که در گذشته به صورت مترسکی کریه و زشت ساخته می شده و بعد از گرداندن آن در محله های روستا ان را اتش می زدند تا اهریمن و زشنی از انان دور باشد .
سیزده به در
سیزده به در» یکى از مراسم نمادین سلسله «جشن ها و آیین هاى نوروزى» است که توانسته با وجود دگرگونى هاى فراوان اجتماعى، فرهنگى در جامعه ایران، راه به دوران ما رسانده و به عنوان یک جشن فراگیر در بین گروه ها و اقشار مختلف اجرا شود. در حقیقت، «سیزده به در» حسن ختامى بر «جشن ها و آیین هاى نوروزى» است که در آن هم به بدرقه نوروز رفته و هم «نحسى» سیزده را با ترک شهر و سپردن خود به دامن مام طبیعت که همواره مورد احترام و ستایش ایرانیان بوده، به در مى کنند! و جالب اینکه، با وجود باور نحسى و نامبارکى روز سیزده فروردین، این روز به خوش باشى و خوش گویى و خوش خورى سپرى مى شود. حتى طبق باورى کهن، در این روز غم و اندوه و خمودى حرام است؛ چرا که «غم و اندوه و گرفتارى و پریشانى هدیه اهریمن و عشق و شور و نشاط و حیات و تعالى و تندرستى از هدایاى نیک اهورامزداى بزرگ (خداوند) است».اهالی روستا ها نیز در این روز به دل طبیعت رفته و این روز را به بهترین نحو جشن می گیرند و در اخر روز نیز دو برگ از سبزه های موجود در طبیعت را به هم گره زده و با امید براورده شدن آرزوهایشان آنرا به دست باد می سپارند.
شب اول ز مستان (شب چله)
<!--[if !vml]--><!--[endif]-->
شب چله، شب زایش خورشید و آغاز سال نومیترایی , آخرین شب پاییز و اولین شب زمستان معمولا اهالی روستا به مهمانی می روند و با آجیل شب چله که تشکیل شده از کشمش - نخودچی- گندم شاه دونه - گردو - بادام و کدو حلوا و... پذیرایی می شوند.مراسم شب یلدا یا شب چله همچون تمام نقاط ایران در خان آباد نیز برگزار می شود و با توجه به برگزاری ۵۰۰۰ ساله ی این مراسم در ایران، عمر برگزاری این مراسم در خان آباد نیز به درازای زمان سکونت محل است.آیین شب یلدا از دیرباز در سه شب متوالی باعناوین شب " چلهبزرگه"، "چله وسطی" و" لهکوچیکه" برگزار میشده و خویشان و دوستان سفرهای از مهر را میگشودند و از هر دری سخنی میگفتند. یکیازآیینهای ویژه یلدا، دیدار و بزرگان و سالخوردگان فامیل بودهاست. در شبهای چله افراد فامیل در همایشی صمیمی دور کرسی چوبی جمع میشدند و به قصههای بزرگترها گوش میدادند. زنان و دختران روستایی در گرگ و میش شبهای چله در تکاپو و هیجانی خاص ملزومات غذا و تنقلات ویژه این شب را مهیا میکردند وبرای گذران ساعات خوش در کنار فامیل لحظه شماری میکردند. آنان درسینیهای قدیمی مسی درفضای دودهگرفته آشپزخانههای قدیمی، انواع میوه و تنقلات به ویژه سیب ،گندم بوداده با شاه دانه، کدو حلوای پخته شده ، چغند پخته ، انگور ، تخمه و نخودچی کشمش، و گردو بادام را مهیا میکردند.دراین شب استثنایی پس از صرف شام و خواندن دعای شکر درپای سفره، همگان در کنار هم،از شادیها و غمها، موفقیتها ، اعتقادات، امیدها و بیمهاشان میگفتند. بزرگترها و ریش سفیدان فامیل در این شب علاوه بر خواندن برخی از اشعا محلی و خاطرات و داستانهای کهن ایران زمین را برای اعضای خانواده نقل میکردند.در شب یلدا، بزرگترها با کودکان هم بازی میشدند،"پر یا پوچ"دزد بازی و ...از جمله بازیهایی است که در شب چله با مشارکت همه اعضای خانواده رواج داشت. این رسومات تا حدود ۲۵ تا ۳۰ سال پیش به شکلی فرا گیر وجود داشت اما اکنون به ندرت میتوان چنین جلوههایی را به چشم دید.
چار چار (چار چار ناقالی )
به چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله کوچک گفته میشود.خان آبادیها معتقدند در این 8 روز، سوز و سرمای زمستان به اوج خود میرسد و به همین خاطر بر روی این 8 روز تاکید شده و نام جداگانهای بر آنها نهاده میشود. البته در ایران باستان نیز چهل روز از زمستان رفته معروف به جشن سده می باشد که شاید این مراسم و شادمانی چار چار ناقالی بر گرفته از آن است
رفتن به مهمانیهای شبانه(اصطلاحاً، شبنشینی) و خوردن شب چره :
از کارهای متداول اهالی روستاها است. شبنشینی در اواخر پاییز و فصل زمستان بیشتر صورت میگیرد چرا که عموما در روستاها بعد از برداشت محصول در فصل پاییز، اوقات فراغت و بیکاری روستائیان آغاز شده و تا پایان زمستان ادامه پیدا میکند.
خانوادهها در شبهای بلند زمستان به دیدار اقوام، آشنایان و دوستان رفته و با صمیمیت و لذتی خاص به گفتگو میپردازند. در این شبنشینیها زنان در یک طرف کُرسی، کودکان در کنار هم و مردان خانواده نیز در طرف دیگر کرسی نشسته و با یکدیگر و یا به صورت جمعی گفتگو میکنند. از همه چیز صحبت میشود. گاهی فقط چند نفر از بزرگترها صحبت میکنند و گاهی نیز بر سر موضوعی خاص، همهی حاضران از بزرگ و کوچک اظهارنظر مینمایند؛ ولی معمولا یکی از مردان حاضر در مهمانی که باسوادتر و خوشسخنتر از سایرین است بیشتر از همه صحبت میکند.
افراد ابتدا از کارهای روزانه خود صحبت میکنند و در خلال آن، خاطراتی نیز از درگذشتگان و یا خاطرات سالهای قبل خود را بیان مینمایند. بیان داستانهای افسانهای و یا حوادث تاریخی که خان آبادی ها به آن مَتل میگویند یکی از مهمترین مواردی است که در این مهمانیها صحبت میشود. این داستانها که توسط بزرگترها و باسوادترهای محفل بیان میشود معمولا بسیار جذاب و شیرین است و حین بیان آن سکوت مطلق بر جمع حاکم شده و همگی سراپا گوش میشوند.
چهارشنبه سوری
<!--[if !vml]--><!--[endif]-->
اهالی روستاهادر این شب که آخرین شب چهارشنبه سال است بر فراز بام ها رفته و آتش روشن می کنند همچنین گوی از آتش درست کرده و به دور سر خود می گردانند و در نهایت از روی آتش پریده و ارزوی سلامتی می کنند به اصطلاح می گویند : سرخی تو از من زدردی من از تو
پیشینه چهار شنبه سوری نیز به شرح زیر است :یکی از آئینهای سالانه ایرانیان چهارشنبه سوری یا به عبارتی دیگر چارشنبه سوری است. ایرانیان آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می روند.مردم در این روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهایشان مراسمی را برگزار می کنند که ریشه اش به قرن ها پیش باز می گردد.قاشق زنی، آجیل مشکل گشا، پریدن از روی آتش، فالگوش ایستادن و... از مراسم اصلی شب چهارشنبه سوری است.ظاهرا مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئینهای کهن ایرانیان است که همچنان در میان آنها و با اشکال دیگر در میان باقی بازماندگان اقوام آریائی رواج دارد.
اما دکتر کورش نیکنام موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ایران باستان، عقیده دارد که چهارشنبه سوری هیچ ارتباطی با ایران باستان و زرتشتیان ندارد و شکل گیری این مراسم را پس از حمله اعراب به ایران می داند.
دکتر نیکنام در این باره می گوید:"ما زرتشتیان در کوچه ها آتش روشن نمی کنیم و پریدن از روی آتش را زشت می دانیم."در گاه شماری ایران باستان و زرتشتیان اصلأ هفته وجود ندارد. ما در ایران باستان هفت روز هفته نداشتیم. شنبه و یکشنبه و... بعد از تسلط اعراب به فرهنگ ایران وارد شد. بنابراین اینکه ما شب چهارشنبه ای را جشن بگیریم( چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده ) خودش گویای این هست که چهارشنبه سوری بعد از اسلام در ایران مرسوم شد."
مراسم پخت نان :
<!--[if !vml]--><!--[endif]-->
متاسفانه با ورود فرهنگ شهرنشینی در روستا ها خیلی از مراسم و آداب از یاد و خاطره ها فراموش شده اند از آن جمله می توان به مراسم پخت نان اشاره نمود .دیگر در روستا ها خبری از تنورهایی که با ملاتی از گل و موی بز ساخته می شد نیست .دیگر از بوی دود تنور که هنگام صبح قبل از طلوع آفتاب به مشام می خورد و انسان را از خواب بیدار می کرد خبری نیست .دیگر از بوی نان تازه که صبح گاهان مشام را نوازش می کرد و بوی نان سوخته که انسان را از خواب ناز صبح گاهی بیدار می کرد خبری نیست .دیگر از نان اول تنوری – گرده – فتیر – تنکه و ... خبری نیست .همکنون در روستاهانیز تهیه نان ماشینی شده و دیگر نمی توانیم به سراغ نون دانهای گلی برویم و یک نون خشک برداریم ,آب بزنیم و بخوریم .دیگر خبری از خاله آرا ها نیست تا تنوری از گل بسازد باید حسرت آن روزها را خورد .
مقدمات پخت نان :
برای پخت نان در ابتدا یک روز قبل خمیر را تهیه می کردند و به مدت ده تا دوازده ساعت می گذشت تا خمیر عمل بیاید لذا جهت تهیه خمیر سفره آردی بود با لانجین و مایه خمیر .
مایه خمیر معمولا مقداری از خمیری بود که سری قبل با آن نان پخته بودند و آن را لای سفره آرد نگهداری میکردند تا ترشیده شود و به عنوان مخمر در خمیر بعدی استفاده شود ( کاری که آلان جوش شیرین می کند اما آن کجا و ....)
لانجین ظرفی سفالین و بزرگ بود که داخل آن خمیر می کردند .
سفره آرد هم سفره ایی بود که داخل آن مقداری آرد وجود داشت و در زمان تهیه خمیر و پخت نان پهن می شد تا برکات خدا بر زمین نریزد .
تهیه خمیر :
مقداری آب داخل لانجین ریخته می شد و مایع خمیر داخل آن حل می شد و بعد از آن آرد را داخل آن می ریختند و یک نفر آنرا ورز می داد تا ورز بیاید بعد از عمل آمدن آنرا به مدت حد اکثر دوازده ساعت به حال خود رها می کردند تا خمیر عمل بیاید .
پخت نان :
<!--[if !vml]--><!--[endif]-->
جهت پخت نان باید تنور گرم می شد لذا در سحرگاه در داخل تنور آتش روشن می کردند و هیزم ها معمولا چوب و بته بود یا تاپاله وهیمه (بته خار و خاشاکی بود که از کوه می آوردند وتاپاله و هیمه از فضولات گاو و گوسفند تهیه می شد .)
بعد از گرم شدن تنور و عمل آمدن خمیر وسایل پخت نان دور تنور چیده می شد که عبارت بودند از :
1: سفره آرد
2: تخته خانه ( وسیله ایی که روی آن خمیر را پهن می کردند)
3: تیر خمیر پهن کنی ( وردنه )
4: ناون کوچک و بزرگ ( جهت زدن نان به تنور)
5: سیخ – آتش کش – انبر
6: در بازنه ( بازنه سوراخی است جهت ورود هوا به تنور که موقع پخت نان وسیله ایی به نام در بازنه بسته می شد تا زغالهای تنور دیرتر به خاکستر تبدیل شوند .)
بعد تهیه لوازم تعدادی از خانم های محل جمع می شدند و با کمک همدیگر شروع به پخت نان می کردند و معمولا نان مصرفی یک ماه پخته می شد .
از باشکوه ترین این مراسم پخت نان شب عید بود که که معمولا انواع نان ها از قبیل گرده - فتیر - نون شیرین و ... پخته می شد .
.
ترغیب به تسریع در امور
اگر کودک یا جوانی را برای رسانیدن پیغام و یا انجام کاری فوری میفرستادند به زمین تُف(آب دهان) کرده و میگفتند:«اگر دیر بیایی و این تُف خشک شود، کچل خواهی شد!» و معمولا کودک برای کچل نشدن و نشان دادن سرعت عمل، بر شتاب خود میافزود و زودتر بازمیگشت.
ختنه کردن کودکان :
یکی از کارهای دلاک در روستاهاختنهکردن اطفال بود. برای این کار ابتدا شخصی، کودک را محکم در بغل میگرفت و دلّاک با گفتن جملهای نظر کودک را به جایی دیگر جلب میکرد و سپس به سرعت به کمک ابزارهای بُرندهای که در کیفش قرار داشت کودک را ختنه میکرد و در محل زخم، پنبهای نیمسوخته قرار میداد و آن را میبست. در این هنگام جشن و شادی در خانه آغاز میشد، دلّاک لُنگ و یا پارچهای را که قبلاً به صورت دامن دوخته شده بود به کودک میپوشانید و معمولا کودک را از خوردن آب سرد منع مینمود.
قرار دادن سنگ بین شاخه های درختان :
یکی دیگر از رسومی که از دیر باز در روستا های ایران وجود داردقرار دادن سنگ بین شاخه های درختان میوه است.
اهالی اعتقاد دارند که اگر در فصل زمستان بین شاخه های پایینی درختان سنگ قرار دهند موجب سنگینی درخت شده و این امر موجب بارور شدن آن در فصل بهار می شود. با توجه به دیرینه بودن این اعتقاد ولی همچنان در بین اهالی رواج دارد .
دیدن حلال اول ماه :
دیدن حلال اول ماه برای اهالی روستای خان آباد از آداب خاصی برخوردار است .آنها اعتقاد دارند که زمانی که حلال ماه را دیدند زمانی باشد که فردی خوش کردار و خوشرو را ببینند و در صورتی که به فردی بدکردار و بدرو برسند به او نگاه نمی کنند .
حاله دور ماه :
اعتقاد بر این است که اگر حاله ایی نورانی دور ماه را فرا گرفته باشد نشان از بارش باران دارد و اصطلاحا می گویند ماه آغله دار ماخا بشن بیا .
صدای زاغچه به هنگام صبح در حیاط خانه :
اگر زاغچه که نوعی کلاغ است با دم بلند و رنگ بالهای سیاه و سفید و ظریف به هنگام صبح در حیاط منزل غار غار کند نشان از آمدن مهمانی عزیز دارد که در این هنگام اصطلاحا می گویند غلاغ غار غارش میا ... داشیش دار از را میا .
باز کردن سفره صبحانه روز عید نوروز:
در روستا ها اعتقاد بر این است که سفره صبحانه روز نوروز را یکی از افراد فامیل که معمولا پسر بزرگ فامیل است باز کند تا سفره همیشه پر برکت باشد لذا در روز عید کسی حق باز کردن آن را ندارد تا فرد مورد نظر آن را باز کند و داخل سفره نیز کادویی قرار می دهند و شخصی که سفره را باز می کند کادو متعلق به اوست .
پای سبک
اهالی روستا اعتقاد بر این دارند اگر نوزادی در هنگام سپیده دم به دنیا بیاید موجب برکت است لذا رسم بر این است که اگر فردی کاری را شروع میکند مثلا دار کردن قالی یا شروع به پخت نان و ... انتظار دارند این فرد در ابتدای شروع کار به آنجا برود و موجب برکت در آن کار شود و یا در برخی مواقع این فرد را به ان محل دعوت میکنند .که اصطلاحا می گویند فلان شخص پای سبکی دارد .
<!--[if !vml]--><!--[endif]-->
گردگیری منزل جهت استقبال از سال نو
غبار روبی و گردگیری از در و دیوار خانه و کف پوش ها و اسباب خانه، و شستشو و پاکیزه و نو کردن جامه و ظروف و اشیای کهنه، دور افکندن اشیای ژنده و فرسوده و تمیز کردن ظروف و دیوارهای منزل، خلاصه «خانه تکانی» برای زدودن آلودگی ها و سیاهی ها و بیرون افکندن پلشتی ها از فضای خانه از رسم های کهن ایرانیان در فرا گشت سال کهنه به سال نو بوده است
این کار قبل از سال نو انجام می شود و همه جای خانه و کلیه لوازم تمیز می شود که اصطلاحا می گویند خانه تکانی یا گرد گیری .
گردگیری در روستا هاآداب خاصی دارد که به شرح زیر است:
در مرحله اول کلیه لوازم خانه اعم از ظروف , وسائل منزل , فرش و... از خانه خارج شده و شسته می شوند . در مرحله بعد در و دیوار خانه گردگیری میشود .
در زمان گذشته دیوارهای خانه ها کاه گل بود و جهت سفید کاری به جای گچ و رنگ از خاک رس سفید استفاده می شد.
به علت اینکه داخل خانه معمولا تنور وجود داشت و همچنین از چراغها پی سوز(چراغ میشکی) جهت روشنایی استفاده می شد دیوارها در مدت یک سال سیاه می شد و جهت سفیدکاری مجدد آنها خاک رس سفید را با آب حل می کردند و به دیوار های خانه می مالیدند.
در حال حاضر نیز برخی از اهالی به علت اعتقادهایی که دارند قبل از عید نوروز و در زمان خانه تکانی تکه ایی از دیوار انباری خود را به همین روش سفید کاری می کنند .
در آخر بعد از خشک شدن در و دیوار و لوازم مجدد لوازم را در کحل خود قرار می دادند .
در حال حاضر نیز گردگیری با کمی تغییر نسبت به گذشته انجام می شود.
<!--[if !vml]--><!--[endif]-->
پرده خوانی
پرده خوانی یکی از قدیمی ترین نمایش های ایران است. در روستا ها از دیر باز و جود داشت که متاسفانه با گذشت زمان از یاد رفته و فراموش شده داستان های پرده خوان معمولا از حماسه های ایرن زمین بوده یا از عاشورا .
پرده خوان که یکی از اهالی بوده با آویزان کرده پرده خود به دیوار مسجد و تجمع اهالی شروع به خواندن داستان های شاهنامه می کرده یا از حماسه های عاشورا می گفته .
البته در حال حاضر هم وجود دارد ولی جای خود را به نوعی تعزیه خوانی داده تعزیه ایی که به صورت یک نفره اجرا می شود و فقط ذکر مصیبت است نه حماسه های ایران زمین و توسط افرادی غیر بومی اجرا می شود
جشن خرمن (کوکوله)
جشن خرمن زمانی برگزار می شود که محصولات در حال برداشت است . در این زمان با برداشت محصولات معمولا جوانان و بچه ها شادمانی خاصی دارند و با این شادمانی به محل خرمن جا می روند و از صاحب خرمن درخواست می کنند مقداری از محصول را به صورت پاداش به آنها بدهد که اصطلاحا کوکوله می گویند صاحب خرمن نیز با شادمانی خاصی مقداری از آن را که حدود ۲ تا ۳ کیلو می باشد به او می دهد و او نیز به همراه بچه های دیگر با پول یا کالایی که از فروش یا معامله آن به دست آورده اند جشن می گیرند .
اعتقاد بر این است که این عمل موجب برکت محصولات می شود.
مراسم پخت ترخینه
ترخینه یکی از مواد غذایی مفید و مغذی است که معمولا در اواسط فصل تابستان و با برداشت محصول گندم تهیه می شود . ترخینه ماده اولیه و اصلی تهیه آش ترخینه می باشد که با آداب خاصی تهیه می شود . و به این صورت است که در ابتدا گندم را پاک کرده و سپس با استفاده از آسیابی به نام دِسّار (نوعی آسیاب دستی) گندم را به صورت بلغور درآورده و سپس بعد از تهیه لوازم آن شروع به پخت آن می کنند که این عمل با کمک زن های همسایه و با آداب و رسوم خاصی انجام میگیرد .
مواد لازم :
بلغورگندم - برگ چغندر- گوجه - دوغ محلی - نمک
معمولا ترخینه را شب داخل دیگ بزرگی روی تنور یا اجاق های هیزمی بار گذاشته و تا روز بعد پخت آن ادامه دارد و می بایست دائما بوسیله چوب خاصی مواد داخل دیگ به هم زده شود و الا سریعا ته گرفته و می سوزد بعد از عمل آمدن ترخینه معمولا مقداری از آنرا همراه با نعنا داغ بین همسایه ها و یا اهالی تقسیم میکنند و بعد آنرا به پشت بام انتقال داده و با کمک همدیگر آن را به قطعات کوچکی تقسیم کرده که اصطلاحا لغینه ترخینه گفته می شود و در آفتاب پهن کرده و چند روزی منتظر می مانند تا خشک شود و در نهایت آنرا جمع کرده و در داخل گونی مخصوصی یا به نخ کرده و نگهداری میکنند .